دولت اسلامی سرمایه داران گور خود را می کند !
بهار ابراهیمی

با وضعيت سياسى و اقتصادى اى که هر روز وخيم تر ميشود٬ صحنه هاى پایانى داستان سی و دو ساله حکومت جانی اسلامی قابل ديدن است. حکومت گورهای دسته جمعی خاوران و دشت نمک و هر گوشه ايران٬ حکومت فقر و فلاکت توده های میلیونی کارگران و محرومان٬ حکومت بی حقوقی مطلق زنان و کودکان، حکومت ترویج جهل و خرافه دینی و مذهبی. این غارت گران دسترنج کارگران، اين عمامه بسران حافظ سرمايه دارى٬ به کشتار کمونیست ها و مخالفين سياسى که آزادى و رفاه ميخواستند دست زدند و صد هزار اعدام را پیشینه ننگین شان ساختند . در حالی که با هر جنایتی گور خود را می کندند.

سى سال جنايت کردند٬ استثمار کردند٬ جيب هايشان را پر کردند٬ اما این روزها وحشت سراپايشان را گرفته است. گوئى در چاهى دست و پا ميزنند که حسابی گیرشان انداخته و نمی دانند چه خاکی باید به سر کنند! دیگر از اصلاح طلبان حکومتى و تعدیل گران و سوپاپ های اطمینان هم کاری ساخته نیست. سرکوب کارگران و گرسنگان دیگر نتیجه بخش نیست. چرا که امروز به جان آمده ها از حکومت جنایتکار به میدان آمدند و ميخواهند بساط آدمکشان اسلامی را بر چینند. حکومت اسلامى با خطر و تهديد سرنگونى مواجه است. الان هر مخالفى با اطمینان بیشتری سرنگونی را در راس کارهای خود قرار داده است. ديگر پخش کردن سیب زمینی و ساندیس و سهام بی عدالتی و قول آزادی به ارازل و اوباش زندان ها در ازای همراهی با این نظام فاسد و مرتجع ضد مردم آزادیخواه و آزاد اندیش هم سودی ندارد. همراهان ناآگاه حکومت که عمری را اسیر جهالت دین و مذهب بودند با دیدن کشتار و تجاوز به خواهران و برادران خودشان و با دست و پنجه نرم کردن با تحقیر و فقری که گریبانشان را تا حد مرگ گرفته به خود آمده و ریزش کرده اند .

پایه های این حکومت بر قتل، تجاوز، اعدام و چپاول طبقه کارگر و تهی دستان بنيان گذارده شده است. فساد سراپاى ارکان های حکومت را تا اعماق در نورديده و نهادینه شده است. گند کار حکومت فاسد اسلامی آنچنان در آمده که عوامل و مزدوران آن هر کدام برای بقاء خویش، دیگری را کوبیده و رسوا می کنند. با این خیال خام که در فردای سرنگونی از محاکمه بگریزند. این جریان چنان بلوائی به پا کرده که پنهان کردنش کار ساده ای نیست .خب این از پایه های پوسیده و بر باد رفته ی رژیم.
 
علاوه بر آن توده های مردم سرکوب شده ديگر هراسى ندارند. ديگر اعدام و اخراج و تبعيد همان کارى را نميکند که چند سال پيش ميکرد. سرکوب تاثير سابق را ندارد. مردم برای رسیدن به لحظه سرنگونی سرعت می گیرند و انگار عجله دارند. کارگران براى متشکل شدن تلاش ميکنند و دور نيست که نيروى متشکل شان مثل سيل اين خس و خاشاک اسلامى را بروبد. کارگرانى که دیگر چیزی برای از دست دادن برایشان نگذاشتند و زنانی که در اين نظام کثيف ضد زن هیچ حقی برایشان تعریف نشده٬ نيروى فعاله و کاتالیزورهای سرنگونی اند .فشار روی مردم به قدری زياد شده که هر آن باید منتظر انفجارشان بود . جمهورى اسلامى زيادى مانده است. مردم از اين نطام منزجرند. اين نگرانى که سرنگونی زود هنگام و معلق شدن قدرت٬ در شرایطی که باندهاى مافیائی سرمایه داری چنگال تیز کرده اند٬ مثل تولد نابهنگام است٬ زياد موضوعيت ندارد. مردم خواهان سرنگونى اند و عليرغم اينکه بايد از تکرار اشتباهات گذشته پرهيز کنند ميدانند چه ميخواهند.  

وضعيت امروز بسيار روشن است. نفس استفاده حکومت از نیروهای سرکوبگر در مقابل کارگران از وحشت اعتراض به حذف یارانه ها (سوبسيدها) يعنى آماده بودن حکومتيها براى مقابله با گرسنگان. حکومتى که آشکارا براى سرکوب فقرا اوباش به خيابان ميفرستد کارش تمام شده است. این وحشت را در بیانیه های این و آن ارگان سرکوبگر آشکار بروز ميدهند. طوری که فرمانده کل نیروی انتظامی می گوید که نیروی انتظامی در کنار دولت سرمایه داران و در جهت اجرای قانون خواهد بود. "کسانی که می خواهند با تکیه بر فشارهای اقتصادی دشمن حلقه مکمل آن در کشور باشند، باید بدانند که با آن ها برخورد خواهد شد"! همین تهدید فرمانده نیروی انتظامی نشان می دهد که شکست این طرح حتی برای خود جمهوری اسلامی از پیش معلوم است. این خط و نشان کشیدن نشان می دهد که جمهوری اسلامی خود می داند که این طرح با اعتراض مردم رو به رو خواهد شد. این دست و آن دست کردن رژیم برای اجرای این طرح هم دقیقا به همین دلیل است. جمهوری اسلامی خوب می داند که یارانه نقدی که می خواهد به مردم بدهد بسیار ناچیزتر از آنی است که خواهد گرفت. ميداند که امواج سرکش و بی مهار گرانی کالاها کمر طبقه کارگر و توده های مردم زحمتکش را ميشکند و اين بى جواب نخواهد ماند. از همین رو، مردم جان به لب رسیده از فشار اقتصادی و حاکمیت سرمایه داری به شکل های مختلف به آن اعتراض خواهند کرد. و این اعتراض دیگر از مقوله اعتراض به تقلب در انتخابات نیست، هرچند در آن مورد نیز این فقط یک بهانه بود. این بار دیگر مردم به این گونه بهانه ها هم نیازی ندارند. این بار دیگر شکم گرسنه است که به خیابان خواهد آمد و هراس جمهوری اسلامی و آنچه او را به خط  و نشان کشیدن واداشته است نیز از همین است .

طبقه کارگر ایران هر چه می کشد از سرمایه داری و دولت اسلامى اش است و تا زمانی که تنها طبقه ضد سرمایه داری جامعه یعنی طبقه کارگر متحدانه با افق سرنگونى اين مناسبات نابرابر بميدان نيامده است٬ تحول و دگرگونی جامعه ایران به معنى واقعى آن امری به کلی محال است . حزب اتحاد کمونیسم کارگری حزب اين افق و حزب اين تحول بنيادى براى واژگونى سرمايه دارى و برپائى جامعه اى سوسياليستى است. بايد در اين حزب متشکل شد و براى پيروزى بر ارتجاع سرمايه دارى اسلامى تلاش کرد. *